مردی که دیگر تحمل مشاجرات با همسر خود را نداشت، از استادی تقاضای کمک کرد. به استاد گفت: «به محض اینکه یکی از ما شروع به صحبت می‌کند، دیگری حرف او را قطع می‌کند. بحث آغاز می‌شود و باز هم…

داستان با جان و دل گوش كردن !

در زبان مردم گاه حکایاتی شنیده می شود که ظواهر دینی دارد و در ظاهر به قصد کمک به اهداف دین ساخته یا حکایت می شود. با این حال با بررسی بیشتر متوجه می شویم که بسیاری از این حکایت…

حکایتی شیرین اما پر از اشتباه

روزی حکیمی در میان کشتزارها قدم می‌زد که با مرد جوان غمگینی روبه‌رو شد. حکیم گفت: «حیف است در چنین روز زیبایی غمگین باشی.»…. روزی حکیمی در میان کشتزارها قدم می‌زد که با مرد جوان غمگینی روبه‌رو شد. حکیم گفت:…

داستان آموزنده, مواظب سنگریزه‌ها باشید

زاهدی مهمان پادشاه شد، چون به طعام بنشستند کمتر از آن خورد که ارادت او بود و چون به نماز برخاستند بیش از آن کرد که عادت او تا ظن صلاحیت در حق او زیادت کنند.   چون به مقام…

حکایت نماز قضا

روزی لیلی از علاقه شدید مجنون به او و اشتیاق بیش از پیش دیدار او با خبر شد پس نامه ای به او نوشت و گفت: “اگر علاقه مندی که منو ببینی ، نیمه شب کنار باغی که همیشه از…

حکایت آموزنده قرار ملاقات عاشقانه لیلی و مجنون!

گفته‌اند که وقتی، یکی از افسران جوان گارد نیکلای اول ـ امپراتور روسیه ـ به گناهی متهم شد و خشم امپراتور را چنان برانگیخت که فرمان داد تا بی درنگ به دوردست ترین نقاط سیبری تبعیدش کنند. یاران او کمر…

حکایت "ویرگول" از احمد شاملو

شخصی نزد همسایه‌اش رفت و گفت: “گوش کن، می‌خواهم چیزی برایت تعریف کنم. دوستی به تازگی در مورد تو می‌گفت…” همسایه حرف او را قطع کرد و گفت: “قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا حرفت را از میان سه…

حرف‌های خود را از ۳ صافی عبور دهید!

شخصی از روی خشم مادر خود را کشت. به قاتل گفتند که تو به سبب سرشت بد خویش حتی از حق مادری یاد نکردی!؟ بگو که چرا مادر خود را کشتی؟ گفت:او مرتکب کاری شده بود که برای وی ننگ…

حکایت کشتن خلق

متن حکایت یک شرکت بزرگ قصد استخدام یک نفر را داشت. بدین منظور آزمونی برگزار کرد که یک پرسش داشت. پرسش این بود: شما در یک شب طوفانی در حال رانندگی هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس می‌گذرید. سه نفر…

كدام یک از افراد را سوار مي‌كنيد؟ (حکایت)