مرتبط با این مطلب

نقش زیبایی در عشق

نقش زیبایی در عشق
زیبایی فردی که شما عاشق او شده اید بسیار برایتان مهم است. نقش زیبایی در عشق بسیار زیاد است و هرکس بگوید زیبایی طرف مقابل در ازدواج برایش مهم نیست قطعا حرف بی ربط زده است.

هر قدر هم که به معیارهای اخلاقی و معنوی پایبند باشیم باز نمی توانیم منکر نقش زیبایی در ازدواج شویم. زیبایی ملاکی است که شاید بد تعریف شده باشد اما هیچ گاه قابل حذف کردن نیست.

زیبایی یا پسندیدن چهره طرف مقابل، یک معیار نسبی است. مصداق بارزش می شود این مثل: «علف باید به دهان بزی شیرین بیاید» اما خیلی ها معیارهای زیبایی و پسند ظاهر را با معیارهای دیگران هماهنگ می کنند. یعنی فکر می کنند که: آیا کسی که به عنوان همسر انتخاب می کنم آنقدر زیبا هست که تحسین همه را برانگیزد؟ (طبیعتاً اشتباه)

زیبایی یک انسان «تا حدی» از معیارهای زیبایی شناختی مایه می‌گیرد. درست است که چشمان درشت، چهره کودکانه، بزرگی گونه‌ها و تقارن و تناسب اعضای چهره و اندام، نشانه‌های شناخته‌شده و جهانشمول زیبایی هستند اما زیبایی یک انسان از این معیارهای زیبایی‌شناختی فراتر است.

واقعیت روان انسان این است که یک ویژگی گاهی می‌تواند تمام معادلات روان‌شناختی را به هم بزند. انسان‌ها وقتی عاشق می‌شوند، به معیارهای جهانشمول زیبایی‌شناسی فکر نمی‌کنند. آنها خط‌کش دستشان نمی‌گیرند تا تناسب اعضای چهره معشوق را اندازه بگیرند. چه بسا یک نقص در یک فرد او را زیباتر کند (با تاکید اینکه تعداد این موارد کم نیست).

گاهی یک انحنا در بینی یا کک و مک روی گونه‌ها یا بیرون‌زدگی فک بالایی زیبایی منحصربفردی به یک چهره می‌دهد که با هیچ‌کدام از فرمول‌های زیبایی‌شناختی هماهنگی ندارد. همه ما انسانیم و جذب زیبایی‌های طبیعی و انسانی می‌شویم. همان‌طور که نقص‌های کوچکی که در صنایع دستی وجود دارد، آنها را زیباتر می‌کند و ظاهری دلنشین‌تر و متفاوت از تولیدات صنعتی به آنها می‌دهد، به همان شکل ظاهر تراشیده و بی‌عیب و مجسمه‌مانند یک انسان «احساس زیبایی» و «احساس دوست‌داشتنی» در ما برنمی‌انگیزد.

متاسفانه یکی از معضلات دوران اخیر، مقایسه با هنرپیشگان و ستاره‌های سینماست. خطاهای شناختی رایج این است که «من باید شبیه ستارگان سینما باشم تا زیبا باشم.» یا «من باید بسیار زیبا باشم تا دوست‌داشتنی باشم.» زیبایی یک مجموعه است. با اینکه بخشی از آن با معیارهای زیبایی‌شناختی قابل تبیین است اما بخش قابل‌توجه آن درونی است.

انرژی روانی درونی، اعتماد به‌نفس، ویژگی‌های شخصیتی، صلابت درونی، مهربانی و انسان‌دوستی، توانایی همدلی، خوش‌مشربی و طنازی همه ویژگی‌هایی هستند که در چهره و حرکات و زبان بدن نمایان می‌شوند و یک زیبایی منحصربفرد به انسان می‌دهند. ما گاهی شیفته نقص‌های همدیگر می‌شویم. انسان‌ها دنبال یافتن همدمی هستند که برایش عقده دل بگشایند و همان‌طور که هستند، از حضور او لذت ببرند.

در یک عشق صادقانه، کسی دنبال معشوق تصنعی که شبیه عروسک یا یک مجسمه تراشیده باشد، نیست. نتیجه فراگیر شدن عمل‌های جراحی زیبایی برای رسیدن به معیارهای ثابت زیبایی‌شناختی این است که جوان‌ها روز به روز بیشتر شبیه همدیگر شده‌اند. این اتفاق نامبارک یک تهدید جدی برای رابطه‌های عاشقانه است.

تحقیقات چه می گویند؟
روانشناسان می گویند که طی تاریخ و فرایند تکاملی بشر خانم ها هنگام انتخاب همسر کمتر به ظاهر او توجه می کردند و در عوض قدرت باروری همسرشان برایشان در اولویت بود اما مردها اینگونه نبودند آنها به دنبال همسری می گشتند که بتوانند در او جوانی، سلامت و زیبایی را بیابند تا فرزندانشان سالم تر و زیباتر شوند.

تحقیقات دانشمندان انگلیسی هم نشان می دهد که انسان های با ظاهر بسیار زیبا به سمت هم جذب می شوند و وقتی با هم ازدواج می کنند، زندگی خانوادگیشان بسیار عالی خواهد شد اما از آنجا که این تحقیقات بیشتر روی زوج های جوان انجام شده است می تواند نشان دهنده این باشد که زیبایی مطلق در مراحل اولیه رابطه اهمیت دارد. اما نقش زیبایی ظاهری در دوام بیشتر ازدواج و در سنین پیری قطعی نیست.

یکی از محققان این تحقیق می گوید که زن ها معمولا درجه حمایتی که از طرف مرد دریافت می کنند را به خود او منعکس میکنند. مردی که ظاهر پایین تری نسبت به زن خود دارد، چیزی بیشتر از آنچه انتظارش را داشته در اختیار دارد به همین دلیل همه تلاشش را می کند تا آن رابطه را پابرجا نگه دارد. مردهایی که ظاهر بهتری نسبت به همسران خود دارند، ممکن است تعهد کمتری داشته باشند و این ممکن است باعث کمتر بودن عمر ازدواج آنها شود.

نظرات
نام و نام خانوادگی  
آدرس ایمیل  
آدرس سایت