مرتبط با این مطلب امروز در نایت ملودی ![]() عکس و بیوگرافی بازیگران فیلم سینمایی چرا گریه نمیکنی ![]() جواب سوالات دایی بهادر در بازی خواستگاری ![]() بازیگر نقش گلنار در سریال گیلدخت ![]() دانلود استیکر واتساپ خنده دار برای ایفون ![]() سفر به مریخ چقدر طول میکشد؟ ![]() بهترین فیلم های جشنواره فجر ۱۴۰۲ ![]() طرز تهیه لوکوم پرتقال ![]() طرز تهیه سیر سیاه روی بخاری ![]() نقد فیلم عروسی مردم ![]() علت قتل داریوش مهرجویی و همسرش – قاتل که بود؟ ![]() طرز تهیه کله جوش با ماست و بادمجان ![]() فال عطسه تایلندی ![]() چه حرکاتی در بدنسازی باعث افزایش قد میشود؟ ![]() طرز تهیه موچی شکلاتی ![]() بررسی فیلم سینمایی سنگدل ۲۰۲۳ ![]() داستان سریال عقرب عاشق ![]() جاهای دیدنی تبریز و اطراف آن ![]() طرز تهیه روغن دنبه ![]() فیلم سینمایی شهر هرت با بازی پژمان جمشیدی ![]() طرز تهیه شیرینی اسکار گردویی و کنجدی در تهران قدیم،همانند هر دوره تاریخی دیگری از تاریخ، مردم جدا از فعالیتهای اجتماعی و شغلی شان دارای تفریحات و سرگرمیهایی بودند که با آنها اوقات فراغت خود را پر میکردند که خیلی متفاوت تر از تفریحات امروزی بوده است. پیش از مشروطه تمام تعطیلى هاى عید و عزا(به استثناى تعطیلات نوروز) با حساب قمرى تعیین مى شد و بیشتر جنبه مذهبى داشت. مهمترین رویداد مذهبى عید قربان بود که هنوز هم به اهمیت خود باقى است. تنها در آن ایام عید قربان یک هفته تعطیل مى شد. از عید قربان تا عید غدیر که به سلسله جلیله سادات تعلق دارد و در طول این یک هفته مردم مشغول گردش و مهمانى مى شدند. بازار تک و توک باز مى ماند. اداراتى هم که وجود نداشت، فقط پستخانه و تلگرافخانه مرتب کار مى کرد. مکتب خانه ها هم غالباً یک هفته تعطیل مى کردند؛ چون معتقد بودند که تحصیل میان دو تعطیلى میمنت ندارد. در بخش نمونههایی از تفریحات تهرانیها در ۱۰۰ سال پیش را جمع آوری کرده ایم تا مورد استفاده علاقه مندان به دانستن این اطلاعات قرار گیرد. خرسواری، یابوسواری یکی از سرگرمیهای مردم تهران قدیم، خربازی (خرسواری، یابوسواری) بود که جوانان شیفتهاش بودند. این بازی و تفریح منحصرا مخصوص داشمشدیهای خوشپوش بود که در مکانهایی چون خیابان علاءالدوله (فردوسی)، دولاب (قریهای در شرق تهران) دوشانتپه (خیابان ژاله) و مزرعه امینالملک (حوالی راهآهن) به تفریح و مسابقه میپرداختند و تعداد زیادی از مردم ساعتها محو تماشای خرسواری میشدند. این چهارپایان فقط جهت سواری تربیت شده که همه آنها از میان اصیلترین و تیزفهمترین خرها و یابوها بودند. همه چهارپایان چه کوچک و چه بزرگ برای مسابقه و تفریح به پالانهایی ظریف از جنس مخمل با افسارهایی مزین به نقره، گلمیخ نقره و با زنگولههای فراوان آرایش شده بودند. همچنین دست،پا و دم آنها را حنا میبستند و سمهایشان را به رنگ سیاه درمیآوردند و از پیشانیبند و مگسپران (رشته چرمی که برای رفع مگس جلو صورت چهارپایان آویخته) برای زینتبخشیدن به این حیوانات استفاده میکردند. خر و یابو سواران نیز موقع سواری با بهترین لباسها در میان مردم ظاهر میشدند. با لبادههای بلند از ماهوت مخمل و رداهای رالی، کپنکهای نمدی، شال ابریشمی و گیوههای آجیره در برابر چشمان صدها تماشاچی در عصرها و روزهای تعطیل از حاشیه خیابان و مکانهای مذکور بالا و پایین میرفتند. ازجمله خرسواران و یابوسواران معروف آن ایام، اکبر خرسوار، داش غلام قداره، یداللهخان ایلچی، لوطی ابراهیم سنگلجی و آقابالاخان ارباب بودند که معمولا هریک از آنها مهتری مخصوص و طویلهای سرخانه داشتند و خر و یابوی خود را مثل بچههایشان بزرگ میکردند و جزو خانوادهشان به حساب میآوردند. الک دولک بازی از دیگر تفریحات دارالخلافه نشینان در دوران قاجار، الک دولک بازی بود که کودکان و حتی بزرگسالان به آن علاقه بسیاری داشتند. الک دولک بازی به این صورت اجرا می شد که با قرعه انداختن، شخصی چوب ضخیم و کلفتی را به دست می گرفت و چوب کوتاه را روی دو آجر یا دو سنگ قرار می داد و به وسیله چوب کلفت، با ضربه شدیدی چوب کوچک را به فضا پرتاب کرده و سایر بازیکنان که با فاصله کنار هم قرار داشتند، اگر چوب کوتاه را می گرفتند، برنده شده و جای بازیکن نخست را می گرفتند و این دور و تسلسل همچنان ادامه داشت. مساله گویی و معرکه گیری معرکه گیری و مساله گویی یکی دیگر از تفریحات مردم تهران قدیم بود. عده ای از افراد که تخصص هایی در زمینه های مختلف نقالی و هنرهای نمایشی داشتند در کنار اماکن زیارتی، مساجد و امامزاده ها بساط معرکه گیری به پا می کردند. مساله گوها غالبا دو نفر بودند که مردم آنها را به نام مرشد و بچه مرشد می شناختند. پرده قیامت تماشای پرده قیامت از دیگر سرگرمی های تهرانی های آن روزگار به حساب می آمد. پرده قیامت، پرده نقاشی شده بزرگی بود که در مکان های مخصوصی قرار می دادند. در این پرده اوضاع و خصوصیات دوزخ به زعم نقاش مجسم شده بود. پرده قیامت شامل تصویر جهنم با شعله های آ تش کشیده شده که از کنار آن چند مار و عقرب و اژدها دیده می شد که گناهکاران و دوزخیان به وسیله لهیب آتش، گرفتار این جانوران شده بودند. متصدی پرده قیامت با چوبی بلند و صدایی گرفته یکایک خصوصیات موارد به نقش درآمده را برای تماشاچیان توضیح می داد و آنها را از روز قیامت و جهنم آگاه می کرد. نمایش لوطی عنتری در روزهای تعطیل، تهرانیان برای پرکردن اوقات فراغت عازم باغ ها و گردشگاه های تهران مانند دوشان تپه، عشرت آباد، پس قلعه، چشمه علی و… می شدند و بیشتر وقت خود را در این باغ ها صرف تماشای عملیات لوطی عنتری می کردند؛ لوطی عنتری با میمون های تربیت شده که به رقص و کارهای شگفت آوری دست می زد و با ساز و دهل مردم را به دور خود جمع می کرد. گاهی لوطی ها به جای عنتر یا میمون از خرس های کوچک دست آموز برای سرگرمی مردم استفاده می کردند. در این میان مارگیرها جای خاصی داشتند. مارگیری، معرکه ای بود که مردی با دو جعبه چوبی که داخل یکی از آنها موش صحرایی و در جعبه دیگر مار بود به میان مردم آمده و موش و مار را به جنگ هم می انداخت یا اینکه خودشان با مارها بازی می کردند. مثلاسر مار را در دهان خود فرو می کردند یا مار را دور گردن شان می پیچیدند. لوطی عنتری ها فقط مختص باغ ها و گردشگاه ها نبودند بلکه به طور سیار همه روزه نمایش می دادند و در کوچه و برزن ها با نواختن ضرب، اهل محل را خبر می کردند. شعبده بازی از دیگر سرگرمی های پایتخت نشینان، دیدن شعبده بازی و کارهای محیرالعقول در آن دوران بود. مانند کبوتر درآوردن از زیر کلاه، تخم مرغ در کلاه شکستن و نیمروی داغ درآوردن، پنبه در دهان فرو کردن و ۲۰۰ متر نخ از دهان بیرون آوردن، دستمال سفید در دهان کردن و دستمال الوان درآوردن و چشم بندی هایی از این قبیل… در این حقه بازی ها و چشم بندی ها، کسی از تماشاچیان نمی توانست از غیرحقیقی بودن شان ایراد بگیرد ولی گاهی اتفاق می افتاد که شعبده باز سوتی می داد و تماشاچی ها مچش را می گرفتند و وی را کنف می کردند و حقه باز برای آنکه بیش از این مورد تمسخر قرار نگیرد به تماشاچی ها می گفت اگر دروغ می گویم خودت می توانی امتحانش کنی و با گفتن این جمله، کم کم شعبده باز بساطش را جمع می کرد و ناپدید می شد. بندبازی و آکروباتی بندبازی و اجرای عملیات آکروباتی از جدیدترین تفریحات و سرگرمی های تهران نشین ها در ایام گذشته بود که به دو صورت اجرا می شد. یکی از آنها شامل دسته های کوچک و محدودی بود که در معابر عمومی به ارایه هنر خود می پرداختند و مردم را سرگرم می کردند. گروه دیگر در مکان های خاصی به انجام عملیات بندبازی و آکروباتی می پرداختند که برای مشاهده هنرنمایی آنان، مردم باید بلیت تهیه می کردند. هر گروه بندباز مرکب از یک شخص قوی هیکل و تنومند، یک پسربچه چابک و یک نوجوان بود. خیمه شب بازی خیمه شب بازی یا تئاتر عروسکی یکی دیگر از تفریحات مدرنی بود که در دوره قاجاریه در تهران رواج یافت و جزو سرگرمی های موردعلاقه مردم شد. خیمه شب بازی در اتاقکی پارچه ای توسط شخصی به نام خیمه گردان به طوری که خودش دیده نشود، اجرا می شد. خیمه گردان با بند و نخ هایی که عروسک را به آن آویزان می کرد به همراه یک داستان، عروسک ها را به حرف، سخن، آواز و صدا، وامی داشت. پهلوان کچل از معروف ترین نمایشنامه هایی بود که به صورت خیمه شب بازی اجرا می شد. داستان آن به این گونه بود که پهلوان کچل عاشق دختری به نام گلرخ بود و پدرش رضایت به وصلت نمی داد تا سرانجام سیاه معرکه پادرمیانی می کرد و به پهلوان کچل ندا می دادند که باید سبیل پدر گلرخ را با پول و پیشکش چرب کند تا اینکه سرانجام پهلوان قصه، گلرخ را از آن خود کند و نمایش با جشن و سرور به پایان رسد. نمایش عروسکی یا همان خیمه شب بازی بعدها نتوانست به تکامل برسد و در همان شکل عوامانه خود باقی ماند. نظرات |