نایت ملودی » فرهنگ و هنر » هنر و ادب » ادبیات » داستان کوتاه » داستان کوتاه – مادر و تولد پسر

مادر

 ساعت ۳ شب بود که صدای تلفن پسری را از خواب بیدار کرد.
پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟
مادر گفت : ۲۵ سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی
فقط خواستم بگویم تولدت مبارک.
پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد.
صبح سراغ مادرش رفت . وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت… ولی مادر دیگر در این دنیا نبود…

تاریخ: 29 ژانویه 2013
نویسنده: رضا ایرانی
دسته بندی: داستان کوتاه
نظرات
27 فوریه 2014 :: ساعت 14:10
ساحل

به نظر من خیلی کوتاه بود و همین موضوع باعث مسخره ای داستان شده بود با وجود این که موضوع داستان جالب بود

نام و نام خانوادگی  
آدرس ایمیل  
آدرس سایت