052297fecb53d580f77d5e7e77bae4a6

مقدمه:

نخستین اصل از پایه های اعتقادی دین مبین اسلام اصل اعتقاد به توحید و یکتایی خداوند متعال است. فرقه های منحرف و جدا شده از اسلام وقتی که از مکتب اهل بیت علیهم السلام دورافتادند آنچنان لاطائلاتی در باب توحید رانده اند که هر ضد دین و یا بی دینی با خواندن و دیدن این نظریات براحتی می تواند آن را با دلایل و مستندات عقلی رد و انکار نماید.در این نوشته سعی بر آن است که به برخی از مهمترین تفاوت های اعتقاد به توحید و یکتاپرستی خداوند متعال در وهابیت به عنوان یکی از فرقه های منحرف در اسلام با اسلام راستین( مکتب اهل بیت علیهم السلام) پرداخته شود.

فطرت توحید

هر انسانی که بدنیا می آید بر فطرت توحید زاده می شود.در این رابطه حدیثی از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نقل شده است که می فرمایند:« کلُّ مولدٍ یولدُ علی الفطره… هر فرزندی که بدنیا می آید بر فطرت توحیدی زاده می شود.» ابن بابویه رحمه اللَّه علیه گوید:

اعتقاد ما در این باب اینست که خدای عز و جل همه مردم را در اول یگانه پرست آفریده و این است معنی قول الهی: فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها (روم/۹۲) و حضرت صادق علیه السلام در بیان قول حقتعالی که فرموده: ما کانَ اللَّهُ لِیُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّی یُبَیِّنَ لَهُمْ ما یَتَّقُونَ (توبه۱۱۶)یعنی نبوده خداوند که گمراه کند قومی را بعد از آنکه هدایتشان نمود، تا ظاهر سازد برای آنها آنچه را که باید از آنها پرهیز نمایند. آن حضرت فرمود یعنی تا بیاموزدشان هر آنچه را که وسیله رضای او است و هر چیزی را که باعث خشم او است.(اعتقادات،شیخ صدوق)

اما معرفت الهی بر اثر عوامل مختلفی دچار آسیب می شود و پرده غفلت و حجاب، این معرفت را می¬پوشاند و آن را پنهان می سازد. کار انبیاء الهی این بوده است که با تذکرات و یادآوری های خویش این زنگار را از قلوب بزدایند و فطرت توحیدی مردم را بیدار نمایند.

عقاید وهابیت درباره توحید

ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب ائمه فرقه وهابیت درباره ی توحید نظریات منحصر بفردی دارند. با کمی تعمق در نظریات او به راحتی در می یابیم که چه فاصله ی زیادی با اسلام راستین (مکتب اهل بیت علیهم السلام) دارد.

۱) آن چه در قرآن و سنت ثابت شده و اجماع پیشینیان بر آن است حق می باشد. حال اگر از این امر لازم آید خداوند به جسمیت وصف شود اشکالی ندارد. زیرا لازمه حق نیز حق است .(فتاوی جلد ۵، ابن تیمیه)

ابن بطوطه جهانگرد معروف می گوید: «در دمشق شخصی بود از بزرگان فقهای حنبلی به نام تقی الدین ابن تیمیه، در هر علمی سخن می گفت، اما مشکلی در عقل خود داشت. روز جمعه ای او را بر منبر جامع دمشق دیدم که مردم را موعظه می کرد. از جمله مطالبی که می گفت این بود: خداوند به آسمان دنیا می آید، همان گونه که من از منبر پایین می آیم. این را گفت و از منبر پایین آمد».(رحله، ابن بطوطه)

تفکّر وهابیت در جسمانیت خداوند برگرفته از روایات بسیار زیادی در صحاح سته و دیگر متون روایی معتبر وهابیت می باشد. نمونه های بسیار زیادی را می توان در متون روایی وهابیت پیدا نمود که حکایت از جسمانیت خداوند دارد.

اما توحید در مکتب اهل بیت علیهم السلام دین شکل است که انسان باید معتقد باشد بین خداوند متعال و مخلوقاتش از هیچ جهاتی مشابهت، اشتراک و سنخیّتی وجود ندارد.هر صفت و خصوصیتی که در خالق جهان وجود دارد آن صفت و خصوصیت در هیچ یک از مخلوقات جهان نیست و هر صفت و خصوصیتی که در مخلوقات جهان است هیچ کدام آنها در خدا راه ندارد و خداوند متعال منزه از آن است.بنابراین رابطه بین خدا و مخلوقاتش در اسلام راستین رابطه غیرّیت است نه سنخیّت.در سوره شوری آیه ۱۱ می خوانیم:

« لیسَ کمثلهِ شیء»

این آیه خود نمیانگر این مطلب است که هیچ مخلوقی از هیچ جهاتی مشابه خداوند نیست.

امام رضا صلوات الله علیه فرموده اند:« فَکُلُّ ما فی الخلقِ لا یوجدُ فی الخالقهِ؛ هر صفتی که در مخلوقات باشد در خالق آنها یافت نمی شود.»

بنابراین از نظر اسلام خدا اندازه، شکل، حد، بالا و پایین،رنگ، صورت، دست و پا،مرگ، تولد، حرکت و … ندارد زیرا این ها صفات مخلوقند و خداوند از تمامی این ها منزه است.هیچ کدام از مخلوقات در کوچکترین جهاتی به خداوند شباهتی ندارد. نه خداوند صفات آن ها را دارد و نه آن ها از صفات خداوند بهره ای دارند.حتی اشرف مخلوقات عالم که وجود مقدس حضرت رسول الله صلوات الله علیه و آله می باشد نیز با تمام بزرگی مقام، چون مخلوق خداست از هیچ جهتی از جهات به خداوند شبیه نیست.بنابراین وصف کردن خداوند به جسمیت داشتن از نظر اسلام درست نیست زیرا جسمیت داشتن از صفات مخلوق است و خداوند متعال بری از چنین صفتی است.امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند:« من شبه الله بخلقه فهو مشرک.ان الله تبارک و تعالی لا یشبه شیئاً و لا یشبهه شیءٌ و کل ما وقع فی الوهم فهو بخلافه؛ کسی که خدا را به خلقش شبیه نماید مشرک است. خداوند متعال نه به چیزی شبیه است و نه چیزی شبیه اوست و هر چیزی که در اندیشه بشر نسبت به خالق قرار بگیرد خلاف آنست و شباهتی با تصویر ذهنی او ندارد.»( توحید، شیخ صدوق)

۲) دو تن از صاحبان صحاح و همچنین احمد بن حنبل در مسند خویش نقل کرده اند که:« به پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله عرض کردم: پروردگار ما قبل از اینکه مخلوقاتش را بیافریند کجا بود؟ رسول خدا فرمود: در « عماء» به سر می¬برد و زیر و بالایش هوا بود و هیچ مخلوقی نبود و عرش او بر آب بود.»(سنن ترمذی، سنن ابن ماجه، مسند احمد)

اما اندیشه اسلام در این مورد چیست؟

امام سجاد (ع) فرمودند :آیا تو خیال می کنی خداوند جز شما چیزی نیافریده است؟ به خدا سوگند ، خداوند هزار هزار آدم و هزار هزار عالم آفرید که تو در آخرین عالم ، قرار گرفته ای. »( بحارالانوار،ج۲۵)

و امام باقر (ع) فرموده اند: شاید تو بر این پنداری که خداوند تنها این جهان را آفریده و به جز شما بشری را نیافریده است؟ آری به خدا سوگند! به طور حتم خداوند متعال هزار هزار جهان و هزار هزار آدم آفریده که تو در پایان این جهان ها و آن آدمیان هستی. »( الخصال،ج۲)

نظریه جسمانیت خداوند در اندیشه وهابیت همان اسراییلیات است که از طریق نفوذی های یهود و نصاری وارد دین اسلام شده و خداوند و صفات او را به صورت بشر نشان می دهد و این بدترین نوع شرک است که خدا را جسمانی معرفی می کنند در حالیکه در روایات اهل بیت علیهم السلام خداوند از هرگونه شبیه و ماده بری است.

سبحانه و تعالی عمّا یصفون( اسرا/۱۰۰)

منابع استفاده شده:

۱)اعتقادات تالیف شیخ صدوق

۲)الخصال تالیف شیخ صدوق

۳) بحار الانوار تالیف علامه مجلسی

۴) توحید تالیف شیخ صدوق

۵) رحله ابن بطوطه

۶)سنن ابن ماجه

۷) سنن ترمذی

۸)فتاوی تالیف ابن تیمیه

۹) مسند تالیف احمد بن حنبل

ناصر آسیابانی