مرتبط با این مطلب
نایت ملودی » خانواده » یک دعوت رسمی از خواسته‌ها

 یک دعوت رسمی از خواسته‌ها

یکی از دوستان نقل می‌کرد که تیر چراغ‌برق‌های خیابان محل زندگی آن‌ها، مدت‌ها روشنایی نداشت و این امر عبورومرورهای شبانه را در آن خیابان با مشکل مواجه کرده بود.
تاریکی همین‌طور ادامه داشت تا اینکه همسایه جدیدی وارد مجتمعشان شد؛ یک پیرمرد مودب و متین که همه به او احترام می‌گذاشتند. بلافاصله روز بعد از ورود این همسایه جدید، ماموران اداره برق تمام لامپ‌های تیرهای برق را عوض کردند و از آن به بعد آن خیابان در شب‌هم مثل روز روشن بود؛ حتی ماموران شهرداری هم دیگر ساعت نه شب و موقع خالی‌کردن زباله‌ها، مثل قبل سروصدا نمی‌کردند. همسایه مجتمع روبه‌رویی که شب‌ها صدای پارس سگش امان همه را بریده بود، روز بعد از ورود پیرمرد سگ‌ها را به مکان دیگری منتقل کرد و دیگر خبری از سروصدا نشد. به‌خاطر دست‌اندازهایی که در دو طرف خیابان ایجاد شد، دیگر رانندگان جوان و عاشق سرعت نمی‌توانستند سرعت بگیرند و در خیابان مسابقه بگذارند.

 

با ورود این پیرمرد، پل آهنی شکسته ورودی خیابان هم که با عبور هر اتومبیلی صدای دلخراشی از خود درمی‌آورد، در یک اقدام ضربتی توسط مامورین ذی‌ربط جوش خورد. درنهایت سکوت، تمیزی و روشنایی با ورود این پیرمرد نازنین در تمام خیابان شکل گرفت.

از دوستم پرسیدم: «حتما این پیرمرد آدم مهم و با نفوذی بوده است؟»

دوستم پاسخ داد: «ما هم ابتدا همین‌طور فکر می‌کردیم. اما بعد دیدیم او یک بازنشسته معمولی و یک شهروند عادی است. تنها فرقی که با بقیه داشت، این بود که خواسته‌هایش را مکتوب می‌نوشت و پیگیری می‌کرد. او به‌محض ورود به محله درمورد وضعیت روشنایی، سروصدا، ترافیک و نابسامانی پارک خودروها به تک‌تک کسانی که مسئول رفع آن بودند، نامه‌ای نوشت و دقیقا خواسته خود را برای آن‌ها تشریح کرد. نامه‌ها را حضوری یا با پست سفارشی تحویل می‌داد و رسید می‌گرفت و براساس شماره رسید و تاریخ تحویل، پیگیری‌های خستگی‌ناپذیر تلفنی و حضوری‌اش را شروع می‌کرد. تفاوت همسایه ما با بقیه ساکنان محله این بود که او فقط می‌خواست! و روی خواسته‌اش می‌ایستاد! راز مورداحترام و دوست‌داشتنی‌بودنش هم فقط همین بود!»

«اگر می‌خواهید در زندگی به خواسته‌های خود برسید، شرط اول آن است که آن‌ها را بخواهید و به‌سمت خود دعوت کنید!» معنای «دعا» نیز همین «خواستن» است. تا وقتی درخواستی نباشد، اجابتی هم نخواهد بود؛ البته شیوه خواستن هم بسته به درخواست فرق می‌کند. گاهی فقط یک تذکر شفاهی کفایت می‌کند و گاه لازم است به‌صورت مکتوب نامه‌ای نوشته شود و برای پیگیری جواب ماه‌ها تلاش شود. اما مهم این است که همه‌چیز با «خواستن» شروع می‌شود. اگر خواستنی در میان نباشد، هیچ‌کس برای برآورده ساختن خواسته و نیاز ما اقدامی‌ نمی‌کند.

در سال جدید اگر می‌خواهیم زندگی‌مان تغییر کند و به چیزهایی که آرزو داریم برسیم، شرطش آن است که با «خواستن» شروع کنیم. برای خواستن هم اول باید مشخص کنیم چه چیزی را می‌خواهیم و آن را برای چه می‌خواهیم. چیزهایی که باورشان نداشته باشیم، برایمان خواستنی نخواهند بود و درنتیجه احتمال دستیابی به آن‌ها برایمان بسیار کم خواهد شد؛ درواقع «خواستن» هم راه‌ورسم خود را دارد و باید از عمق وجود و با اعتقاد کامل صورت گیرد. تا خواستگاری نباشد، ازدواجی رخ نمی‌دهد و تا درخواستی ارائه نشود، اقدامی ‌صورت نمی‌گیرد.

نقطه مشترک همه رسیدن‌ها «خواستن» است. آن‌هایی که از نداشتن، نرسیدن و نشدن‌ها گله‌مند هستند، بد نیست به این نکته توجه کنند که شاید مشکلشان نخواستن خودشان بوده است. ما مرکز عالم نیستیم که درخواست نکرده، اجابت شویم؛ درحقیقت اگر خواسته خود را واضح و شفاف ابراز کنیم، بدون شک مرکز عالم می‌شویم و کائنات برای خواسته ما جوابی پیدا خواهد کرد؛ پس فراموش نکنیم که نقطه آغاز، فقط «خواستن» است.

نظرات
نام و نام خانوادگی  
آدرس ایمیل  
آدرس سایت