مرتبط با این مطلب
نایت ملودی » فرهنگ و هنر » تاریخ و تمدن » امیرکبیر و مهترین اصلاحاتی که در ایران انجام داد

امیرکبیر و مهترین اصلاحاتی که در ایران انجام داد

امیرکبیر که بود؟

«میرزا محمد تقی‌خان فراهانی» (زاده: ۱۱۸۶ اراک، درگذشته:۲۰ دی ۱۲۳۰ کاشان) مشهور به امیرکبیر، یکی از صدراعظم‌های ایران در زمان ناصرالدین‌شاه قاجار بود. امیرکبیر همسر عزت‌الدوله، خواهر ناصرالدین‌شاه قاجار، پدر تاج‌الملوک همسر مظفرالدین‌شاه قاجار و پدربزرگ محمدعلی‌شاه، ششمین پادشاه از دودمان قاجار بود.

 

کودکی امیرکبیر
میرزا تقی فراهانی ( امیرکبیر ) در سال ۱۱۸۶ در روستای هزاوه (از توابع اراک) متولد شد. پدر وی کربلایی قربان نام داشت و آشپز قائم مقام فراهانی بود. مادر امیرکبیر نیز فاطمه نام داشت و عمری طولانی داشت و مرگ هر دو فرزندش محمد تقی و محمد حسن را دید. وی در خانه قائم مقام تربیت شد و در جوانی توانست سمت منشی‌گری قائم مقام را به دست‌ آورد.

 

ازدواج و فرزندان امیرکبیر
امیرکبیر دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول امیرکبیر با «جان‌جان خانم» دختر حاج شهبازخان (عموی امیرکبیر) بود. به نوشته دکتر پولاک، امیر کبیر در زمان صدارت خود از این زن جدا شده و «جان جان خانم» حدود سال ۱۲۴۸ در آذربایجان درگذشت. دومین همسر امیرکبیر، یگانه خواهر تنی ناصرالدین‌شاه بود که «ملک‌زاده خانم» نام داشت و به عزت‌الدوله ملقب بود که در ۲۶ بهمن ۱۲۲۷ (۲۲ ربیع‌الاول ۱۲۶۵ ق) با وی ازدواج کرد. او دختر محمد شاه و مهد علیا بود. او در شانزده سالگی به عقد ازدواج امیرکبیر در آمد. امیرکبیر در این هنگام حدود چهل و سه ساله بوده است.

 

این ازدواج ظاهراً به خواست و اشاره ناصرالدین شاه صورت گرفته است. این معنا از نامه‌ای که امیرکبیر به پادشاه نوشته است بر می‌آید: از اول بر خود قبله عالم معلوم است که نمی‌خواستم در این شهر صاحب خانه و عیال شوم. بعد، به حکم همایون و برای پیشرفت خدمت شما، این عمل را اقدام کردم.
امیرکبیر از نخستین همسر خود «جان جان خانم» سه فرزند داشت. میرزا احمد خان ساعد الملک مشهور به «امیرزاده» که با منورالسلطنه دختر فرمانفرمای بزرگ ازدواج نمود و دو دختر که نام یکی از آنها سلطانه ثبت شده است. امیرکبیر از عزت الدوله نیز دو دختر داشت که یکی «تاج الملوک خانم» و دیگری «همدم الملوک خانم» نام داشتند.

این عکس توسط ارنست هولستر گرفته شده و منتسب به امیرکبیر می باشد

 

امیرکبیر و مهمترین اصلاحات آن در ایران
امیرکبیر که پایه‌گذار اندیشه‌ی ترقی در ایران به‌شمار می‌رود، در مدت سه‌سال و یک‌ماه و ۲۷روز خود یک سیاست مستقل و ملی در پیش گرفت.
زمامداری امیرکبیر وارث وضعی کاملا نامساعد و مملو از مشکلات و موانع برای خدمت و کار بود او موقعی مصدر کار شد که همه چیز و همه جای مملکت را فساد فرا گرفته بود. کادر هیئت حاکمه به صورت غیرقابل اصلاحی در فساد غوطه‌ور بود. جنوب و شمال کشور مثل موم در دست انگلیس و روس قرار داشت. دربار بیش از آلت بی‌اراده‌ای در دست بیگانگان چیزی نبود.

 

ارتش به‌صورت سازمانی در جهت سرکوبی و ناراحت کردن مردم درآمده بود. نیروی دریایی که در آن تاریخ برای کشورهای مجاور دریاها نقش حیات و مرگ را داشت، اصلا در ایران وجود نداشت. صنعت به‌صورت موجود در کشورهای پیشرفته‌ی آن روز دنیا، ابداً در ایران به‌چشم نمی‌خورد و صنایع دستی مختصری هم که بود در مقابل هجوم و حمله‌ی سیل مصنوعات کشورهای مترقی، رو به ورشکستگی می‌رفت.
کشاورزی و دامداری به همان وضع قرون وسطی باقی‌مانده بود. اگر کسی هم به فکر بهره‌برداری از معادن و ذخائر و ثروت‌های خدادادی کشور می‌افتاد با توجه به وضع زمامداران و کارشکنی‌های یغماگران خارجی منصرف می‌شد.‌‌

 

علم و ادب و هنر مخصوصا علومی که به ‌تازگی در غرب رواج پیدا کرده بود، کفر و الحاد به‌شمار می‌رفت و با این‌که تا آن روز در اروپا قدم‌های بلندی به طرف تکامل و ترقی برداشته شده و در اثر ارتباط و آمد و شد، آن پیشرفت‌ها از نظر سردمداران ایران پوشیده نبود، در ایران اقدامی برای اقتباس آن ترقی به‌چشم نمی‌خورد. در عوض، بازار رشوه و دزدی و تجاوز و تعدی و زورگویی هرچه بخواهد رواج داشت. القاب پرطمطراق و عناوین پرزرق و برق که حاکی از روح تنمّر و تفکر عده‌ای مغرور بود، در میان طبقه‌ی بالا و هزار فامیل دست به دست می‌گشت. در این وضعیت امیرکبیر شروع به اصلاحات در دو جناح داخلی و خارجی کرد.

 

اصلاحات اجتماعی امیرکبیر
امیرکبیر، دستور داد که رسم قمه‌کشی و لوطی‌بازی از شهرها و راه‌ها برداشته شود. وی حمل اسلحه سرد و گرم را ممنوع کرد. وی قاعده بست‌نشینی را لغو کرد.

 

اصلاحات مذهبی امیرکبیر
امیرکبیر، در پی منع قمه‌زنی و اصلاح امور روضه‌خوانی برآمد. وی نسبت به علمای مذهبی با احترام خاصی برخورد می‌کرد، با این حال میرزا ابوالقاسم امام جمعه تهران، از جمله روحانیونی بود که به شدت به مخالفت با امیرکبیر برخاست و بسیاری از روحانیون دیگر نیز به همراهی با او برخاستند.

 

امیرکبیر و حذف القاب و عناوین
امیرکبیر، القاب و عناوین فرمایشی را موجب زیان‌های اجتماعی می‌دانست و در نامیدن دیگران به گفتن واژه “جناب” اکتفا میکرد، حتی نسبت به مقام صدارت.

 

امیرکبیر و سر و سامان دادن به ارتش
امیرکبیر، مشق و دروس ارتشیان و تسلیحات آن‌ها و برکشیدن صاحب‌منصبان بی‌طرف و نهادن شغل و سمت در مقابل افراد و حذف مشاغل بی‌فایده در نظام سازمانی را پایه‌گذاری کرد. رسم بخشیدن مناصب بی‌شغل را برانداخت و معیار ترفیع صاحب‌منصبان، شایستگی ایشان گشت.
مهمات‌سازی در زمان امیرکبیر رشد کرد و توپ‌ریزی و باروت‌سازی تبریز دوباره رونق گرفت. در زمان امیرکبیر وضع لباس ارتش مرتب و منظم شد. به دستور وی لباس سربازان از پارچه ایرانی بود.

یکی از مواد مهم برنامه‌ی امیرکبیر در ترقی ایران ایجاد صنایع جدید بود

 

اصلاحات اداری توسط امیرکبیر
امیرکبیر در موقعی به صدارت رسید که ساختار اداری و دیوانسالاری کهنه و پوسیده عصر ناصری جز غارتگری، رشوه، چاپلوسی، تملق، عدم شایسته‌سالاری و تجاوز به حقوق مردم نتیجه دیگری نداشت.
در کتاب امیرکبیر و ایران آمده است: چنان نظم نسقی داد که هیچ قادر مطلقی بر بیچاره فقیری نمی‌توانست تعدی کند.

 

اصلاح سیاست خارجی توسط امیرکبیر
امیرکبیر، دستگاه وزارت امور خارجه را توسعه داد. تأسیس سفارت‌خانه‌های دائمی در لندن و سن‌پترزبورگ، ایجاد کنسولگری در بمبئی، عثمانی و قفقاز؛ تربیت کادر برای وزارت امور خارجه و تنظیم دفتر اسناد سیاسی از کارهای اوست.

 

سیاست‌های اقتصادی امیرکبیر
۱-ایجاد صنعت جدید توسط امیرکبیر:
امیرکبیر برای فنون غربی ارزش بسزایی قائل بود و به تأثیر اقتصادی آن پی ‌برده بود، یکی از مواد مهم برنامه‌ی امیرکبیر در ترقی ایران ایجاد صنایع جدید بود. نقشه‌ی امیرکبیر در بنای صنعت ملی شامل استخراج معادن، ایجاد کارخانه‌های مختلف، استخدام استادان فنی از انگلیس یا پروس، فرستادن صنعت‌کاران به روسیه، خرید کارخانه از فرنگ و حمایت از محصولات داخلی بود. به همین خاطر امیرکبیر فرمان آزادی استخراج معادن برای اتباع ایرانی را صادر کرد. و دولت و مردم هر دو به این کار دست زدند. افزایش تولید معادن مستلزم آموزش اصول فنی جدید بود. پس برای مدرسه‌ی دارالفنون استادان معدن‌شناس از اتریش استخدام کرد. برای ترقی صنعت از پشتیبانی و کمک به اهل فن هیچ دریغ نمی‌کرد.

 

۲- توسعه کشاورزی:
ایمنی اجتماعی و حفظ حقوق کشاورزان دو عامل اصلی ترقی کشاورزی بود. با برانداختن آئین کهنه سیورسات و حمایت از روستائیان، میزان تولید مواد کشاورزی افزایش یافت و کشت محصولات تازه‌ای نیز آغاز گردید. بنای سد ناصری بر رودخانه‌ی کرخه، ایجاد پل شوشتر، رواج کشت نیشکر، بنای سد تازه‌ی گرگان، و زراعت پنبه‌ی آمریکایی از دیگر کارهای امیرکبیر است.

 

۳- اقتصاد ملی در برخورد با اقتصاد استعمار:
محور سیاست امیرکبیر را حمایت اقتصاد ملی می‌ساخت. جوهر اندیشه‌ی اقتصادی امیرکبیر این بود که صنعت داخلی ترقی پذیرد و صادرات افزایش یابد و بازار کالای فرنگی محدود شود. اساس اقتصاد بازرگانی خارجی ما بر آزادی تجارت قرار گرفته بود اما این وضع زاده‌شده‌ی طبیعی اقتصاد ایران نبود، بلکه شکست سیاسی نظام سرمایه‌داری انگلیس و روس آن‌را بر ما تحمیل کرده بود.

 

ارقام اصلی تجارت ما را واردات و صادرات به سه کشور انگلیس، روسیه و عثمانی تشکیل می‌داد اما از نظر کیفیت و کمیت، تعادل و هماهنگی وجود نداشت. که امیرکبیر جلوی این وادرات بی‌رویه را گرفت. مثلا در زمان محمدشاه کالای وارداتی ایران از انگلیس به سالی یک میلیون لیره رسید. بعد از میزان آن کاسته شد و در سال۱۲۶۷ هنگام صدارت امیرکبیر به نصف آن تقلیل یافت.

نظرات
نام و نام خانوادگی  
آدرس ایمیل  
آدرس سایت