تا کنون برایتان پیش آمده با خودتان فکر کنید که :«من که آدم بدی نیستم، بد مردم را نمیخواهم و آگاهانه کسی را نمیرنجانم پس چرا مردم با من بدرفتاری میکنند؟»
اگر شما جز این دسته از شخصیت ها نیستید که چنین مشکلی دارند، حداقل یک بار هم که شده چنین احساسی را در زندگی درک کردهاید که: «من که از فلانی خوشم میآید، همیشه در رفتارم این را نشان دادهام پس چرا او دشمن من است؟ یا کاری کرد که من ناراحت شوم؟»
در چنین مواقعی آدمها معمولا به ۳ دسته تقسیم میشوند:
دسته اول – که متاسفانه اکثریت هم هستند بلافاصله عصبانی و مقابله به مثل میکنند.
دسته دوم – گروهی که دلشان میشکند ولی هیچ کاری نمیکنند و قید آن دوست را میزنند.
گروه سوم – آنها که کار درست را میکنند. اینکه مشکل و ایراد از خود من است که نتوانستهام احساسم را به درستی منتقل کنم و مردم گناهی ندارند چون از درون من خبر ندارند و فقط اعمال و رفتارم را میبینند. پس به دنبال رفع عیب خود میافتند.
متأسفانه عده کمی از انسانها در گروه سوم جا میگیرند و این مشکلی است که هرکس باید خودش در درون خودش آن را حل کند تا جامعهای خوب و فردایی بهتر داشته باشیم. برای شناخت بهتر از خودمان و دانستن برخورد عمومی با رفتارهایمان، بد نیست این نکات را بخوانید و بدانید هر آنچه خود شما نمیپسندید که با شما بشود، قطعا دیگران هم از شما نمیپسندند!
این مطلب کارایی دیگری هم دارد، چطور برای خود دوست، شریک، همکار یا همسر انتخاب کنید؟ به عبارت دیگر، جز این ۹ گروه نباشید و از آن آدمهایی که شامل این ۹ گروه میشوند بپرهیزید؛
۱-آنهایی که همیشه خود را قربانی جلوه میدهند؛
نمونههای مختلفی در این گروه جای میگیرند که از بام تا شام دور و برمان بسیار میبینیم و شاید گاهی خودمان هم از این کارها کرده باشیم. طرف تا به دوستی میرسد شروع به درد دل و گریه و زاری میکند یا گلایه و شیون از مشکلات و نداری. یک نفس از بدبختیهایش میگوید. اینکه بدشانس است و هیچی ندارد و دیگران همیشه از او سوءاستفاده کردهاند. این آدم وقتی نزد شما از دوست و همکار و همسر و همسایه گله میکند و آنها را متهم به استثمار خود، شک نکنید که بعد از شما و به محض برخورد با نفر بعدی از شما بد میگوید و شما هم به لیست استثمارگران او افزوده میشوید!
صاحبان این نوع شخصیت نه قناعت دارند نه مناعت طبع. مثلا طرف خانواده دارد، پدر و مادرش در قید حیات هستند. زن خوب و فرزند سالم دارد. خواهر و برادران همدل، شغل آبرومند، درآمد مکفی، خانه و ماشین، اما وقتی به همکارش میرسد که والدینش فوت کردهاند، خانوادهای ندارد، فرزندش و خودش مریض و تحت درمانند، حقوقش نصف اوست، مستاجر است و با اتوبوس و مترو سر کار میآید، باز نزد همین آدم که هیچکدام داشتههای او را ندارد شروع به زاری و گلایه میکند که حقش را همه خوردهاند و هیچی ندارد!
شما برای چنین شخصیت هایی هیچ کاری نمیتوانید انجام بدهید. همانطور که خانواده و دیگر دوستانش نتوانستهاند. در واقع او همه چیز دارد و اگر دنیا را هم به او بدهی باز مینالد چون مناعت طبع و عزت نفس ندارد. پس بهتر است کاری به این نوع آدمها نداشته باشید.
۲-خبرچینها
این گروه اصلا نیازی به معرفی ندارند. در هر محله، فامیل و کوچه و محل کاری هستند. کسانی که تا به شما میرسند بدون سلام و احوالپرسی میگویند:«راستی شنیدی فلانی پشت سرت چی گفت؟ یا فلانی در موردت چی فکر میکند؟» رفتار این دسته مشابه هم است. همه با یک شیوه شروع میکنند، مهم نیست موضوع خانوادگی باشد یا شغلی یا اجتماعی یا… با راستی و میدانی و شنیدی شروع میشود و این جمله مدام تکرار که:«البته من از تو دفاع کردم و گفتم فلانی این جور نیست!» و در نهایت با یک جمله حرفشان به پایان میرسد:«این حرفها را از من نشنیده بگیر!»
این شخصیت ها در هر صورت و هر شکل «بیمار» هستند. عدهای ذاتا فضول هستند و عدهای به خاطر منافع خود خبرچینی میکنند. در هر حالت، رابطه با آنها برای شما سودی ندارد مگر شک و تردید، بد گمانی به دوستان و خانواده و دلمردگی. از اینکه چرا وسط چنین کسانی زندگی میکنید که دوستتان ندارند و پشت سرتان حرف میزنند در حالی که ریشه مشکل، عقده روحی خبرچینهاست.
۳-بدقولها
همیشه غیرقابل تحمل هستند. مهم نیست قرار کاری باشد یا عاطفی، پای مرگ و زندگی وسط باشد یا آبرو، مهم این است که چنین کسانی هیچ اهمیت و احترامی برای شما و دیگران قائل نیستند. مثل آب خوردن شما را معطل گذاشته و خود بیهیچ دلیل یا کاری وقت میگذراند! بعد هم دست به دروغ میشوند و از ترافیک گرفته تا حمله بشقاب پرندهها! و جنگ جهانی سوم (!) هزار افسانه برای بدقولی خود و توجیه این صفت زشت، سر هم میکنند.
حتی اگر توهین این آدمها به شخصیت و وقت و شغل و زندگی خود را نادیده بگیرید باز هرگز نمیتوانید روی حرف و قول این آدمها حساب کنید و خدای نکرده اگر روزی کمکی بخواهید و دل به حمایت آنها ببندید، لطمه مضاعفی خواهید خورد.
۴-پرتوقعها
آنها تحت عنوان دوستی مجبورتان میکنند در غم و شادیشان شریک شوید. جوک مسخره میگویند و توقع دارند به زور بخندید. از بابت یک سوءتفاهم که صددرصد هم مقصر خود اوست، زمین و زمان را لعنت و نفرین میکند و انتظار دارد همراهیاش کنید و شما هم از آن آدم بد بگویید.
اگر سعی کنید برای این افراد توضیح بدهید که مثلا «خودت مقصر بودی که اتومبیل را مقابل پارکینگ طرف پارک کردی» او به شما پرخاش میکند که «تو هم طرف او هستی؟» و بعد شما هم مشمول آه و نالهاش میشوید. اگر هم همراهیاش نکنید باز همان است و فرقی در وضعیت شما نمیکند!
۵-آنهایی که همیشه نیاز به کمک دارند
بار اول هر دوستی از انسان کمکی میخواهد با جان و دل انجام میدهی، بار دوم هم همینطور ولی بار سوم، چهارم و… صدم چه؟! شما هم خودتان زندگی دارید، کار و آبرو و مشکل و خرج دارید، قرار نیست جور زندگی دیگران را هم بکشید. از این بدتر، تغییر رفتار این شخصیت هاست. بار اول و دوم به خود زحمت خواهش میدهند و بعد لطف و تشکر میکنند اما از مرتبه سوم و چهارم به بعد دیگر نه خواهشی در کار است و نه تشکری! جوری مسئله را مطرح میکنند که انگار از شما طلبکارند و وظیفه شماست که بروید آن کار را انجام بدهید و تازه آخر کار به جای تشکر ایرادی هم از نحوه روند اجرا میگیرند!
به این تیپ شخصیت ها وقتی «نه» بگویید (بالاخره هرکس یک جا میبرد. یکی بار هفتم یکی دهم و یکی صدم) انگار از زیر بار مسئولیت و وظیفه ملی – میهنی شانه خالی کرده و خائن هستی و مستحق اعدام! جوری آبرویت را نزد دوست و آشنا میبرند که از هر چه انسان و کار خیر و کمک به دیگران است بیزار و متنفر میشوید و شک نکنید قطعا این اتفاق میافتد. چرا؟ چون خود شما با کمکهای متوالی طرف را با این توقع و تفکر بار آوردهاید. او به جای حل مشکلش یاد گرفته فقط یک تلفن به شما بزند و در واقع خیانت کردهاید نه کمک!
۶-همیشه ایراد گیر
مدام از شما ایراد میگیرند. اشتباهات را تذکر میدهند و اصلا منتظرند شما حرف بزنید یا کاری بکنید تا در آن ایراد و اشتباهی پیدا کنند و آن را به رخ شما بکشند یا در جمع بهانه برای تمسخر شما دست دیگران بدهند. این تیپ شخصیت ها وقت و حواس و تمرکزشان را به جای کار خود، صرف شما میکنند و طبیعی است که به همین دلیل وارد حیطههای شخصی و محرمانه شما هم میشوند.
۷-همیشه از من متشکر باش!
مرتب خوبی یا کارهایی را که برای شما یا در حق شما کرده را در ظاهر و باطن و پیش دوست و دشمن به رخ شما میکشد. هم شخصیت شما را تحقیر میکند و هم بهانه دست دیگران میدهد تا شما را اذیت یا حتی تهدید کند.
مثلا به دلیلی گرفتاری مالی داشتی و نمیخواستی دست نیاز به سمت خانواده دراز کنی، پول را قرض داده اما همه جا جار میزند و هم تو را آدمی ناتوان در حل مشکلات (و حتی بدتر، ناتوان در اداره امور و زندگی روزمره) جلوه میدهد و هم دیگران فرصت پیدا میکنند آبرویتان را نزد خانواده و همان کسانی که نمیخواستید از مشکلاتان مطلع شوند، ببرند. در مواردی هم منجر به اخاذی و وقوع جرم میشوند و هرچقدر از این افراد تشکر کنی باز هم کم است چون اصلا و اساسا به تو لطف کرده که این عقده روانیاش را تسکین ببخشد!
۸-سرزنش کنندگان
خوش قلب نیستید و تحمل خوش قلبها را ندارید. وقتی به اشتباه برایش درد دلی کنی و ناراحتی لحظهای از همسر یا دوستی را به او بگویی، تا ابد سرزنشت میکند. در حالت عادی شما ۱۰ دقیقه بعد فراموش میکردی و دوستت را میبخشیدی ولی این شخصیت ها مدام به یادت میاندازند: «این همانی نیست که با تو فلان کار را کرد؟ حالا جواب سلامش را میدهی؟»
در خانواده و در مورد مسائل زناشویی این صفت خطرناکتر میشود. دعوای عادی زن و شوهر را این آدمها میتوانند به جدایی و طلاق بکشانند. عمدتا خود صاحب زندگی یا شغل مناسبی نیستند چون همه آدمها را بد ذات میپندارند، مثل خودشان و مدام این طرز فکر را به شما تلقین میکنند. در صورت همنشینی با چنین کسانی شما حتی یک نفر را در زندگی نخواهید داشت چون مثلا اگر برادر یا دوستتان خیلی اتفاقی و غیر عمد لباستان را کثیف کند (مسئله از این بیاهمیتتر به ذهنم نرسید!) او از همین رفتار ساده دلیلی برای قهر ابدی میسازد و اگر بخواهید سراغ آن فرد بروید با سرزنشهای علنی و در حضور دیگران، غرور شما را تحریک و ضایع میشود.
۹-آنها که هرگز گوش نمیکنند
ساعتها یک نفس و بدون قطع برای شما حرف میزند و از زمین و زمان و عالم و آدم گله میکند اما هرگز فرصت نمیدهد شما دهان باز کنید و از خودتان حرف بزنید. اگر روزی شما به مصاحب یا گوشی برای شنیدن درد دلهایتان نیاز پیدا کنید به هر بهانه از زیر بار مسئله فرار میکند و هرگز نمیتوانید روی چنین کسی حساب کنید. این آدمها خودخواه هستند و دیگران را به چشم یک وسیله میبینند. وسیلهای در تملک خود، مثل ماشینی یا مبل که الان نیاز دارم و استفاده میکنم و وقتی لازم نداشتم میگذرامش کنار. در حالی که شما انسان هستید و همانطور که او هر وقت دلش میخواهد و با شما کار دارد سراغتان میآید، باید وقتی شما هم نیاز دارید پای حرفتان بنشیند.
نتیجه: با این آدمها چه کنیم؟
اگر یکی از این صفات را در خود میبینید از همین امروز شروع به تمرین برای کنار گذاشتن آن بکنید. اگر هم کسی با این صفات در اطراف شماست، از او دوری کنید چون شما نمیتوانید به او کمک کنید!